مدح و شهادت حضرت قاسم علیه السلام
شاعر : علی مشهوری
نوع شعر : مدح و مرثیه
وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
قالب شعر : 0
خورشید تـیـره با رخ او زرد میشود یک کوه نار پیش رخش سرد میشود
رنگ تمام جنگ جمل دیـدههای دشت بـا گـفـتـن انابـن حـسـن زرد میشـود
پیروز رزم بیشک و تردید قاسم است وقتی که دشت مـاریه پُر گرد میشود
تا تیغ را بروی سرش بُرد عمه گفت: دارد گـل بـــرادر مـن مــرد مـیشـود
در این میان بگوش صدای عمو رسید ذکـر حـسین فـاطـمـه بـرگـرد میشود
ناگه در این حماسۀ زیبا و پر خروش
فـریـادهای فـاطـمـتـا مـیرسد بگـوش
تیغ عدو به فرق سرش جا گرفت و بعد آن قطره نیز راه به دریا گرفت و بعد
بــاران تـیـرهـا بـه تـن او شـدیــد شـد از تیر لالههای تنش بو گرفت و بعد…
همچون پرندههای شکاری به او رسید ارباب عشق دست به زانو گرفت و بعد…
قـاسـم به روی دامن سـلـطـان کـربـلا از هرچه جز عموی خودش رو گرفت و بعد
در لحظهای به پیش عمو بود و هیچکس
او روی دامـن پــدر افــتــاد از نــفـس
|